مردم ایران با تصمیمی در بزنگاه تاریخی باری دیگر حماسه ساز شدند .
در نگاه اول با یک بررسی اجمالی در سوابق و جهتگیری های کاندیداها آن طور که باید و شاید رضایتی به دست نمی آید ، اما آنچه تعیین کننده است قدرت مردم ایران و صدای ملت است .
شاید نه دکتر محمد رضا عارف و نه دکتر حسن روحانی کاندیدای مطلوب مردمی نبودند که سال های دور تجربه های شیرینی داشتند ، مردمی که خواسته هایشان را از مهندس میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی به آیت الله هاشمی کاهش دادند و با رد صلاحیت ایشان باری دیگر به تعدیل خواسته های خود پرداختند ، عارف و روحانی مطلوب مردم نبودند اما این ظرفیت در آن ها دیده شد تا کاندیدای مطلوب مردم شوند چون آنها صدای ملت را شنیندن
باید این را پذیرفت که خاتمی و هاشمی و تمامی سیاستمداران جناح روشنفکر و معتدل جامعه یک شبه به این مقام و جایگاه دست نیافتند و با گذر زمان و تجربه های مستمر این ها به مکان فعلی خود رسیده اند طبیعی است که در این آزمون خطاها هزینه های بسیاری صرف شده است و اما وقتی این دستاوردهای جناح روشنفکری را از ما می گیرند باید باری دیگر کمر همت را بست تا سرمایه ی نمادین جدیدی را رو کرد ، روشنفکری هیچگاه و هیچگاه در بن بست قرار نمی گیرد .
مردم با حمایت از دو شخصیت معتدل و اصلاح طلب آن ها را ابزاری قرار دادند تا مطالباتشان را پیگیری کنند و باید بهتر بگویماین بار این سیاست مدران بودند که در اختیار مردم بودند و نه مردم در اختیار سیاستمداران .